زهرا نازنازیزهرا نازنازی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات زهرا نازنازی

اینروزهای ما در ماه رمضان

ولادت باسعادت کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی(ع) مبارک سلام به همه ی دوستان خوب و همراهم  امیدوارم نماز و روزه هاتون قبول درگاه الهی باشه     زهرا نازنازی  تا حالا حسابی من و  داداشی  رو در شب‌های ماه رمضون همراهی کرده و تا سحر بیدار میمونه ، بازی میکنه ، حرف میزنه ، جیغ میکشه و ...  هر روز صبح ما ، از ساعت 12 ظهر شروع میشه نمایی از نماز خوندن و مناجات با خداوند  تنها سریالی که فرصت میشه و پیگیری میکنم سریال شبکه 3 هستش که با دیدنش حسابی جوگیر شدم و همش به روح‌هایی که دور و برمون هستند فکر میکنم   این روزها  عسلک مامان&nb...
29 مرداد 1390

** به یاد مادر مهربانم **

چهارسال است که وجودت در کنار ما نیست و ما همچنان نبودنت را باور نداریم، ولی بدان با چشم دل به تو مینگریم و همواره و هر لحظه در یاد و خاطرمان هستی. چهارمین سال عروج ملکوتیت را با یاد و نامت زنده نگه میداریم و بدان تا ابـد در قلب ما هستی  مـــادر مهربــــانم   بسم الله الرحمن الرحیم ×× الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ  (1)  الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ  (2)  مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ  (3) إِ یَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ  (4)  اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ  (5)  صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّ...
24 مرداد 1390

نازگل مامان 14 ماهه شد + دومین بازی وبلاگی

ای تنها دلیل رد کردن هر دلیل و ای تنها بهانه‌ی آوردن هر بهانه ای بهترین چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی پس برای من بمان و بدان که تو تنها بهانه برای بودنی برای دیدن چندتا عکس دیگه  اینجا  کلیک کنید بازی وبلاگی _ نی نی‌های نازنازی در کنار سفره افطار دوستان خوبم  ماه رمضان  بهانه‌ای شد که یک بار دیگه ازتون بخوام تا در  دومین بازی وبلاگی ما  شرکت کنید. کافیه فقط تصویری از سفره افطار همراه فرزند عزیزتون بگیرید و بعد از آپلود کردن، آدرس تصویر مربوطه رو برای من در بخش نظرات همین پست بزارید.( می‌تونید...
16 مرداد 1390

دومین حضور زهرا نازنازی در میهمانی خدا

  ماه رمضان  روبه دو دلیل خیلی دوست دارم ولی امسال چهارمین سالی هست که با اومدنش دلم به شدت میگیره و جای خالی مادرم عذابم میده، جای خالیش در  حسنیه بیت الزهرا(س)  و جلسات قرآنی که در این یک ماه برگزار میکرد، جای خالیش کناره سجاده‌ی نمازش، جای خالیش در فضای خونه‌ی پدری که گوشه گوشه‌اش بوی مادرم رو میده ... اولین دلیل دوست داشتن این ماه اینه که احساس میکنم خیلی به خدا نزدیک میشم و فرصتی دست میده تا بتونم لغزش‌ها و خطاهای گذشته‌ام رو جبران کنم مخصوصا در شب‌های قدر یه جور حس تولدی دوباره ... و دومین دلیلش اینه که  خاطرات دوران کودکی و نوجوانیم...
11 مرداد 1390

این روزها (90/05/07) + رویش پنجمین دندون

عروسک قشنگم، ناجی قلب من اگر روزی 1000بار خدا رو بخاطر داشتن تو شکر کنم بازم کمه این روزها اینقدر شیرین و خواستنی شدنی   که فقط دلم میخواد بگیرم در بغلم  و بچلونمت طاقت یه لحظه دوریت رو ندارم    وقتی که من یه گوشه بشینم و در فکر باشم، سریع میای به طرفم و با اون لب‌های کوچولو و شیرینت منو می بوسی  و این بهترین لحظه‌ی زندگی منه این روزها دقیقا فرق بین شادی   وغم   رو حس میکنی و اگر کسی غمگین باشه شما هم چهرهات تغییر میکنه . گوشی تلفن یا موبایل رو بر می داری  و شروع به صحبت کردن میکنی طوری که انگار واقعا کسی پشت خط هست نسبت به وسا...
8 مرداد 1390